1- گیرنده های حسی در واقع نورون های تمایز یافته ای هستند که محرک ها را شناسایی و تشخیص می دهند و اثر آنها را به پیام عصبی تبدیل می کنند.
2- گیرنده ی درد: در همه ی بافت ها بجز مغز وجود دارد و در همه جانداران نیز وجود دارد و فراوانترین گیرنده است
3- در جانوران گیرند های پوستی دندریت هایی هستند که توسط پوششی از بافت پیوندی احاطه شده اند.(حرکت پیام عصبی ابتدا از دندریت شروع و سپس به جسم سلولی و در انتها به اکسون و پایانه های انتهایی آن می رسد).
4- انتهای گیرنده ی درد فاقد غلاف پیوندی است! که گیرنده ی درد توسط محرک هایی از قبیل: سرمای شدید ، گرمای شدید و ضربه و ...تحریک می شوند و در واقع این گیرنده ها هستند که نقش محافظتی دارند و انواع انعکاس ها(انعکاس نخاعی) پس از تحریک این گیرنده ایجاد می شوند.
5- احساس درد در قشر خاکستری مغز تفسیر می شود و در واقع قشر خاکستری مغز محلی است که پیام های حسی که اعصاب حسی منتقل کرده اند تفسیر می شوند.
6- گیرنده های مکانیکی: گیرنده های مکانیکی در برابر لمس ، فشار ، کشش و حرکت در ماهیچه ها واکنش نشان می دهند و دما بر روی این نوع گیرنده تاثیری ندارد.
7- گیرنده های مکانیکی در دیواره برخی رگ های خونی وجود دارند که نسبت به فشار خون حساس اند.
8- در میان گیرنده های پوست، گیرنده ی درد نسبت به سایر گیرنده ها سطحی تر است و گیرنده ی فشار در عمق بیشتری از پوست قرار دارد.
9- مرکز اصلی تنظیم دمای بدن هیپوتالاموس است. دما گیرنده های دمایی را تحریک میکند که در درون بدن نسبت به دمای خون حساس هستند.
نکات چشم:
10- بینایی انسان نسبت به سایر حواس او کارآمد تر است.
11- لایه های کره چشم انسان از خارج به داخل عبارتند از:
الف-خارجی ترین لایه چشم صلبیه است که لایه ای محکم و سفید رنگ از بافت پیوندی است و در جلوی چشم شفاف می شود و قرنیه را بوجود می آورد که کار قرنیه همگرا کردن پرتوهای نور است.
ب- لایه میانی کره چشم مشیمیه نام دارد که رنگدانه دار و نازک است و دارای عروق خونی است و عنبیه را می سازد که بخش رنگی چشم است و به علت داشتن ملانین نور را جذب و مانع از انعکاس آن می شود و عنبیه دارای ماهیچه هایی است که باعث تنگ و گشاد شدن سوراخ مردمک که در وسط عنبیه قرار دارد می شود, و دارای دو نوع ماهیچه است . که این عمل تحت تاثیر اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک(آرامش) هم صورت می گیرد.
ج- داخلی ترین لایه چشم شبکیه است که بسیار نازک و شامل گیرنده های نوری و نورون هاست.
12- دو نوع گیرنده نوری در شبکیه وجود دارد که عبارتند از:
الف- سلول های استوانه ای شبکیه در نور ضعیف فعالند.
ب- سلول های مخروطی در نور زیادفعالند به دقت و تیز بینی فرد کمک می کند.
12- نقطه ای از شبکیه که در آن اعصاب بینایی از کره ی چشم خارج می شوند نقطه ی کور می گویند.
13- فضای پشت عدسی چشم را ماده ای ژله ای و شفاف پر می کند به نام زجاجیه که باعث حفظ شکل کروی چشم می شود.
14- فضای جلوی عدسی را ماده ای شفاف به نام زلالیه پر می کند و خود زلالیه بوسیله ی مویرگ ها ترشح می شود(به خارج از رگ منتقل می شود) و نقش آن تغذیه و اکسیژن رسانی به قرنیه(مربوط به صلبیه) و عنبیه(مربوط به مشیمیه)و عدسی است و همچنین جذب مواد دفعی آنها است.
15- تغییر قطر عدسی چشم با استفاده از ماهیچه های مژکی که به آن متصل هستند امکان پذیر است.
16- وقتی به اشیا دور نگاه می کنیم قطر عدسی کم می شود و قطر عدسی به هنکام نگاه کردن به اشیا نزدیک قطور تر و بزرگ تر می شود.
17- تغییر اندازه عدسی چشم به این جهت انجام می شود که تصویر در هر صورتی بر روی شبکیه قرار گیرد که همان عمل تطابق است. تغییر قطر عدسی به علت انقباض جسم مژگانی انجام می شود.
18 - بیمار های چشم:
19- در پیر چشمی عدسی چشم سفت و قدرت تطابق آن کاهش پیدا میکند
20- با افزایش سن ممکن است عدسی چشم کدر شود و به تدریج بینایی کاهش یابد که این بیماری آب مروارید است.
21- اگر کره ی چشم بیش از اندازه بزرگ شود تصویر اشیاء دور در جلوی شبکیه تشکیل می شود که در این صورت فرد توانایی دیدن اشیاء نزدیک را دارد و به همین دلیل به آن نزدیک بینی می گویند.
22- اگر کره ی چشم بیش از اندازه کوچک شود تصویر اشیائ نزدیک در پشت شبکیه تشکیل می شود و چنین فردی تصویر اشیا دور را میتواند ببیند که به ان دور بین می گویند.
23- در دوربینی چون چشم بیش از اندازه کوچک است و تصویر اشیاء نزدیک در پشت چشم تشکیل می شود برای قرار دادن تصویر بر روی شبیکه از عدسی محدب (همگرا)استفاده می شود تا فاصله ی کانونی کمتر شود.
24- در نزدیک بینی اندازه چشم بیش از حد بزرگ است و تصویر اشیا دور در جلوی شبکیه تشکیل می شود به همین منظور از عدسی مقعر(واگرا) استفاده می شود تا فاصله ی کانونی افزایش یابد.
25-در بیماری آستیگماتیسم سطح عدسی یا قرنیه انحنای یکنواختی ندارد و تصویر بر روی یک نقطه از شبکیه متمرکز نمی شود و در این نوع بیماری برای بهبود بینایی از عینک هایی استفاده می شود که عدم یکنواختی را جبران می کند...
26- تر تیب عبور نور از چشم: قرنیه – زلالیه – مردمک – عدسی – زجاجیه – شبکیه
27- - نور وقتی از محیطی وارد محیطی با چگالی متفاوت می شود شکست پیدا می کند نور در مسیر خود تا شبکیه چهار بار شکست پیدا می کند: 1- نور از هوا وارد قرنیه می شود.2- از قرنیه وارد زلالیه می شود.3- از زلالیه وارد عدسی می شود.4- از عدسی وارد زجاجیه می شود.
نکات گوش:
1- استخوان گیجگاهی نقش محافظتی دارد برای مجرای شنوایی و گوش درونی و میانی...
2- گوش شامل سه بخش : الف- گوش بیرونی ب- میانی ج- درونی است.
3- گوش بیرونی شامل: لاله گوش و مجرای گوش است که کار جمع آوری صدا و انتقال آن را به گوش بر عهده دارد...نقش موهای گوش تصفیه هواست...و همچنین غده های عرق تغییر شکل یافته درون مجرا ماده ای موم مانند ترشح می کنند که از ورود مواد خارجی به گوش جلوگیری می کنند..
4-شیپور استاش هوا را بین گوش درونی و حلق انتقال می دهد تا فشار در دو طرف پرده ی صماخ یکسان باشد.
1- گیرنده های شنوایی و بخش تعادلی گوش به ترتیب عبارتند از حلزون گوش و مجاری نیم دایره...پیام هایی که از گوش خارج می شوند به دو دسته تقسیم می شوند بخشی به لوب گیجگاهی به منظور تفسیر منتقل می شوند و دیگری که مر بوط به بخش تعادل گوش است به لوب منتقل می شود. قسمتهایی از گوش که سلول های آنها مژک دارند : حلزون گوش که گیرنده های مکانیکی(سلول ها ی مژک دار) آن با ارتعاش مایع حاصل از ایجاد امواج صوتی، تحریک می شود و به منظور تفسیر به لوب گیجگاهی فرستاده می شوند و مجاری نیم دایره هم سلول های مژک دار دارد که بر اساس مقدار و جهت حرکت سر مایع حرکت می کند و پیام ها تولید می شوند ودر نهایت به مخچه فرستاده می شوند.
2- ترتیب استخوان های گوش میانی از طرف پرده ی صماخ به سمت داخل گوش و به سمت پرده ی بیضی : چکشی – سندانی – رکابی . نقش این استخوان ها تشدید ارتعاشاعت و منتقل کردن به پرده ی بیضی است.
1- نوک زبان بیشترین حساسیت را نسبت به مزه شیرینی دارد .
2- قسمت عقبی زبان هم نسبت به مزه تلخی بیشترین حساسیت را دارد.
3- گیرنده های شوری هم بیشتر در اطراف نوک زبان حضور دارند.
4- با حل شدن مولکول های غذا در بزاق این مولکول ها به پروتئین های غشایی سلول گیرنده متصل می شود و در نتیجه این سلول ها پیام عصبی تولید می کنند و پیام عصبی به سوی مغز فرستاده می شود( از طریق اعصاب حسی).
5- محل گیرنده ی بویایی در سقف حفره ی بینی قرار دارد. پردازش اطلاعات بینایی در لوب پس سری و در عقب جمجمه صورت می گیرد.
6- حساس ترین گیرنده مربوط به شاخ جنس نر نوعی پروانه ابریشم است. ساده ترین گیرنده ی نوری در پلاناریا وجود دارد که چشم جامی شکل نام دارد. خرچنگ ها و اغلب حشرات چشم مرکب دارند که شمامل واحد هایی است که هر واحد مستقل خود دارای یک قرنیه و یک عدسی مجزا است که نور را بر روی تعدادی سلول گیرنده متمرکز می کند.
فصل 2 دستگاه عصبی
1- مغز: شامل مخ، و مخچه و ساقه ی مغز است.
نکات مخ
1-بزرگترین بخش مغز و توانایی یادگیری، حافظه، ادراک و عملکرد هوشمندانه را دارد.
2- قشر مخ (کرتکس) لایه ای است با برآمدگی ها و شیار های بسیار که همانند سایر چین خوردگی های بدن(در دستگاه گوارش) به منظور افزایش سطح صورت گرفته و این چین خوردگی در انسان بیشترین مقدار خود را داراست و در وال ها و سایر پریمات ها هم وجود دارد.
3- قشر مخ خاکستری رنگ بوده و محل تجمع جسم سلولی نورون ها است.
4- قشر مخ پردازش اطلاعات حسی مانند درد و ...را انجام میدهد .
5- بخش مرکزی مخ سفید رنگ و محل عبور راههای عصبی است.
6- جسم پینه ای به دسته ای از تار های عصبی گفته می شوند که دو نیمکره مغز از این طریق به هم مرتبط می شوند.
7 - نیمکره ی چپ مخ اطلاعات حسی را از سمت راست بدن و نیمکره ی سمت راست مخ اطلاعات حسی را از سمت چپ بدن دریافت میکنند و این در حالی است که هر کدام از نیمکره ها کار مخصوص به خود را نیز انجام می دهند.
نکات مخچه:
1- مخچه در پشت ساقه ی مغز قرار دارد .
2- جسم کرمینه دو نیم کره ی مخچه را به هم متصل می کند .
3- مخچه مرکز یادگیری و هماهنگی حرکات لازم برای تنظیم حالت بدن و تعادل است که اطلاعات خود را از ماهیچه ها، مفصل ها، پوست و چشم ها و گوش ها در یافت میکند.
4- علائم آسیب به مخچه: فرد هنگام راه رفتن تلو تلو می خورد و اعمال خود را به طور غیر ماهرانه انجام می هد و نمی تواند یک خط مستقیم رسم کند ...
نکات ساقه مغز:
1- قسمت پایینی مغز ساقه ی مغز نام دارد.
2- ساقه ی مغز شامل: مغز میانی و پل و بصل النخاع است.
نکات تالاموس:
1- مرکز تقویت و انتقال پیام های عصبی است. این اطلاعات پس از گرد هم آمدن در این مرکز تقویت می شوند و به بخش های مربوطه در قشر مخ فرستاده می شوند.
2- در پردازش اطلاعات حسی نقش مهمی دارد .
نکات هیپوتالاموس:
1- در زیر تالاموس قرار دارد
2- همراه بصل النخاع بسیاری از اعمال حیاتی مربوط به فعالیت های بدن مانند تنفس و ضربان قلب را تنظیم می کند.
3- در واقع خود هیپوتالاموس مرکز احساس گرسنگی و تشنگی و تنظیم دمای بدن است و نیز بسیاری از اعمال غده های ترشح کننده ی هورمون ها را تنظیم می کند.
نکات دستگاه لیمبیک:
1- شبکه ی گسترده ای از نورون هاست که تالاموس و هیپوتالاموس را به قسمت هایی از قشر مخ متصل می کند .
2- نقش مهمی در حافظه، یادگیری و احساسات مختلف، مانند رضایت ، عصبانیت و لذت، بر عهده دارد.
چند نکته راجع به نخاع:
1- رابط بین دستگاه عصبی محیطی و مرکزی است و آنها را به هم متصل می کند.
2- مرکز برخی انعکاس های بدن است(انعکاس پاسخی ناگهان و غیر ارادی ماهیچه ای در برابر محرک هاست).
3- نخاع31 جفت عصب دارد که هر عصب نخاعی شامل یک ریشه پشتی(نورون های حسی) و ریشه شکمی (نورون های حرکتی)است.
4- در برش عرضی نخاع همانند مغز دو بخش دیده می شود:
الف – بخش خارجی سفید رنگ که شامل بخش های میلین دار است.
ب- بخش مرکزی خاکستری رنگ که شامل جسم سلولی نورون هاست .
5- در بخش خاکستری نخاع نورون های رابط حضور دارند.
روشهای محافظت از دستگاه مرکزی عبارتند :
1- استخوان های جمجمه و ستون مهره ها
2- پرده های سه لایه ای مننژ که از خارج به سمت درون مغز عبارتند از:
سخت شامه، عنکبوتیه و نرم شامه(دارای مویرگ های خونی است و نقش تغذیه ای برای بافت عصبی دارد.
نکته: بین لایه های عنکبوتیه و نرم شامه مایع مغزی-نخاعی وجود دارد که نقش ضربه گیری را داراست.
3 - سد خونی – مغزی : مویرگ های مغزی نسبت به سایر قسمت های بدن متفاوت هستند و فاقد منافذی هستند که در سایر بافت ها وجود دارند بنابراین بسیاری از مواد که در متابولیسم سلول های مغزی نقشی ندارند و همچنین میکروب ها نمی توانند وارد مغز شوند که این عوامل حفاظت کننده سد خونی – مغزی گفته می شود اما موادی مانند گلوکز و اکسیژن می توانند عبور کنند.
چند نکته راجع به دستگاه عصبی محیطی:
1- شامل 31 جفت عصب نخاعی(هر عصب هم یک ریشه شکمی و یک ریشه پشتی دارد) و 12 جفت عصب مغزی است.
2- دستگاه عصبی محیطی شامل دو قسمت است: الف- حسی و ب- حرکتی
3- بخش حسی که اطلاعات اندام های حس را به دستگاه عصبی مرکزی هدایت می کند.
4- بخش حرکتی هم خود دو بخش دارد که عبارتند از: دستگاه عصبی پیکری و خود مختار.
5 - دستگاه عصبی پیکری: ماهیچه های اسکلتی که تحت کنترل آگاهانه ما قرار دارند و همچنین انعکاس های نخاعی که غیر ارادی هستند جز این دستگاه عصبی هستند.
نکته: انعکاس ها که برای حفظ حیات ضروری هستند به علت اینکه نخاع و دستگاه عصبی محیطی در گیر هستند سریع انجام می شوند و مغز نقشی ندارد.
6- دستگاه عصبی خود مختار شامل : الف) اعصاب سمپاتیک ب) اعصاب پاراسمپاتیک
7- اعمال سمپاتیک : شامل :
جلوگیری از ریزش اشک ،
گشادی مردمک ،
گشاد کردن مسیرهای هوا ،
تشدید ضربان قلب ،
آزاد کردن گلوکز از کبد ،
تحریک غده آدرنال ،
کاهش فعالیت روده ها ،
جلوگیری از ادرار،
کاهش فعالیت شکم و پانکراس .
8- اعمال پاراسمپاتیک : عکس حالات سمپاتیک است .
چند نکته راجع به دستگاه عصبی جانوران:
1-ساده ترین دستگاه عصبی مربوط به هیدر(کیسه تنان) است. این جانور سر و مغز ندارد و فاقد دستگاه اعصاب محیطی و مرکزی است.
2- پلاناریا که از کرم های پهن است مغز کوچکی دارد ( شامل گره های عصبی است که توده هایی از جسم سلولی نورون ها پس به رنگ خاکستری خواهد بود )این جانور دارای دستگاه عصبی مرکزی است که شامل دو طناب عصبی موازی است و این دو رشته اعصاب منشعب می شوند که دستگاه عصبی محیطی را تشکیل می دهند.
3- مغز حشرات شامل گره های عصبی است که به هم جوش خورده اند طناب عصبی شکمی این جانوران در هر قطعه از بدن دارای یک گره عصبی است که فعالیت های ماهیچه های آن قطعه را کنترل می کنند. حشرات دستگاه عصبی محیطی هم دارند.
4- مغز مهره داران در دوران جنینی شامل سه بخش: مغز جلویی، مغز میانی و مغز عقبی است.
5- در مهره داران اندازه ی نسبی مغز پستانداران و پرندگان نسبت به وزن بدن بیشتر از سایرین است. رشد نیم کره های مغز در پستانداران و پرندگان امکان انجام رفتار های پیچیده را در مقایسه به سایرن به آنها می دهد.
6-چین خوردگی های مخ انسان نسبت به اندازه بدن بیشترین مقدار را دارد همین امر امکان انجام فعالیت های پیچیده مانند تفکر و رفتار حل مسئله را به انسان می دهد.
7- بعد از انسان این چین خوردگی در وال ها و سایر پریمات ها(نخستی ها) بیشتر از سایر مهره داران است.
قلب یک تلمبه عضلانی است که در سینه قرار دارد و بطور مداوم در حال کار کردن و تلمبه زدن است. قلب بطور شبانه روزی خون را به سرتاسر بدن تلمبه میکند. در حدود 100000 بار در روز قلب ضربان میزند. برای اینکه قلب بتواند این کار سنگین را انجام دهد نیاز دارد که توسط شریانهای کرونری ، به عضله خودش هم خونرسانی مناسبی صورت پذیرد. |
در این صورت ، در حالت استراحت ممکن است اشکالی برای فرد ایجاد نشود ،, اما وقتی که قلب مجبور باشد کار بیشتری انجام دهد و مثلا شخص بخواهد چند پله را بالا برود، شریانهای کرونری نمیتوانند بر اساس نیاز اکسیژن این عضلات ، به آنها خون و اکسیژن برسانند و در نتیجه شخص در هنگام بالا رفتن از پلهها دچار درد سینه و آنژین قلبی میگردد. در چنین مواقعی اگر فرد کمی استراحت کند، درد معمولا از بین خواهد رفت. اگر یک شریان کرونری به علت مسدود شدن آن توسط یک لخته خون به طور کامل جلوی خونرسانیاش گرفته شود، قسمتی از عضله قلب که دیگر خون به آن نمیرسد، خواهد مرد و این یعنی سکته قلبی.
مویرگ ها
مویرگها (Capillaries) ، کوچکترین رگهای خونی هستند که شامل شبکیه پیچیدهای از لولههای نازک هستند و بطور گسترده تبادلات بین بافتها و خون از طریق دیواره آنها انجام میگیرد.